نويسنده: گريگوري منکيو
مترجم: دکتر حميدرضا ارباب





 

نرخ هاي ارز در طول زمان تغييرات اساسي زيادي داشته اند. در سال 1970 ارزش يک دلار امريکا معادل 3/65 مارک آلمان و 670 لير ايتاليا بود. در سال 1998 که دو کشور آلمان و ايتاليا آمادگي خود را براي پذيرش يورو به عنوان يک پول مشترک اعلام کردند ارزش يک دلار امريکا معادل 1/76 مارک آلمان و 1737 لير ايتاليا بود. به عبارت ديگر طي اين دوره ی زماني ارزش دلار امريکا در مقايسه با مارک آلمان به کم تر از نصف کاهش و در مقايسه با لير ايتاليا به بيش از دو برابر افزايش يافت.
اين تغييرات وسيع و متناقض را چگونه مي توان تفسير کرد؟ اقتصاددانان الگوهاي بسيار زيادي براي چگونگي تعيين نرخ ارز معرفي کرده اند که هر کدام بر برخي عوامل مهم تأکيد دارند. در اين جا ساده ترين نظريه تعيين نرخ ارز يا نظريه برابري قدرت خريد را معرفي مي کنيم. اين نظريه توضيح مي دهد که يک واحد از پول (ارز) هر کشور قادر به خريد چه مقدار کالا در ساير کشورهاست. بسياري از اقتصاددانان اعتقاد دارند که نظريه ی «برابري قدرت خريد» نيروهاي تعيين کننده ی نرخ هاي ارز در بلند مدت را شناسايي و معرفي مي کند. در ادامه به بررسي منطق و مبناي نظريه برابري قدرت خريد در تعيين نرخ هاي ارز، کاربردها و محدوديت هاي آن مي پردازيم.

مبنا و اساس نظريه ی برابري قدرت خريد

نظريه ی برابري قدرت خريد بر يک اصل مشهور به نام «قانون تک قيمتي» استوار است. بر اساس اين قانون يک کالا بايد در مکان هاي مختلف به يک قيمت فروخته شود. به طور مثال قهوه در ايالت «سياتل» ارزان تر از «بوستون» فروخته مي شود. يک شخصي مي تواند قهوه را در سياتل به قيمت هر پوند 4 دلار خريداري کرده و سپس آن را در بوستون به قيمت هر پوند 5 دلار بفروشد و از اين معادله يک دلار يا به اندازه ی اختلاف قيمت قهوه در 2 مکان سود ببرد. فرايند کسب سود از طريق تفاوت قيمت يک کالا در منطقه را آرتبيراژ مي ناميم. در اين مثال وقتي مردم از فرصت هاي آرتبيراژ براي کسب سود استفاده مي کنند تقاضا براي قهوه در سياتل و عرضه ی قهوه در بوستون افزايش مي يابد. بنابراين، قيمت قهوه در سياتل بيش تر شده (به دليل افزايش تقاضا) و در بوستون کاهش مي يابد( به دليل افزايش عرضه). اين فرايند تا جايي ادامه مي يابد که قيمت ها در دو بازار برابر شوند.
حال دقت کنيد که چگونه از قانون تک قيمتي در بازارهاي بين المللي استفاده مي شود. اگر بتوانيم با يک دلار( يا هر پول ديگري) در امريکا نسبت به ژاپن قهوه بيش تري خريداري کنيم، تجار بين المللي مي توانند با خريد قهوه در امريکا و فروش آن در ژاپن سود به دست آورند. صادرات قهوه از امريکا به ژاپن باعث افزايش قيمت قهوه در امريکا و کاهش قيمت قهوه در ژاپن مي شود. در نتيجه اگر با يک دلار بتوانيم در ژاپن نسبت به امريکا قهوه بيش تري بخريم، تجار بين المللي بايد قهوه را در ژاپن خريداري کرده و در امريکا بفروشند. واردات قهوه از ژاپن به امريکا باعث کاهش قيمت قهوه در امريکا و افزايش قيمت قهوه در ژاپن مي شود. در پايان بايد بگوييم بر اساس قانون تک قيمتي يک دلار بايد بتواند يک مقدار قهوه در تمام کشورها خريداري کند.
اين استدلال و منطق ما را به نظريه ی برابري قدرت خريد مي رساند. بر اساس اين نظريه يک پول (ارز) بايد در تمام کشورها داراي قدرت خريد يکسان باشد. به عبارت ديگر يک دلار امريکا بايد بتواند يک سبد يکسان از کالاها را در امريکا و ژاپن خريداري کند و ين ژاپن نيز بايد بتواند يک سبد مشابه از کالاها را در 2 کشور ژاپن و امريکا خريداري نمايد. در واقع نام اين نظريه بهتر از هر چيز مفهوم نظريه را توضيح مي دهد. «برابري قدرت خريد» به اين معناست که يک واحد از هر پول( ارز) داراي يک ارزش حقيقي يکسان در تمام کشورهاست.

کاربردهاي نظريه برابري قدرت خريد

نظريه ی برابري قدرت خريد چه کاربردهايي دارد؟ به طور مثال در رابطه با نرخ هاي ارز از اين نظريه چه استفاده اي مي توان کرد؟ بر اساس اين نظريه نرخ برابري اسمي ارز بين دو کشور به سطح قيمت ها در دو کشور بستگي دارد. اگر يک دلار همان مقدار کالايي را که در ايالات متحده امريکا مي تواند بخرد ( قيمت کالاها در امريکا بر حسب دلار محاسبه مي شود) در ژاپن نيز خريداري کند (قيمت کالاها در ژاپن بر حسب ين محاسبه مي شود)، آن گاه نرخ برابري ين با دلار ( ارزش 1 دلار چند ين ژاپن است؟) نشان دهنده ی قيمت کالاها در امريکا و ژاپن است؛ به طور مثال اگر قيمت يک پوند قهوه در ژاپن 500 ين و در امريکا 5 دلار است، نرخ اسمي ارز 100 ين به ازاي هر دلار است (هر دلار 100 ين )، در غير اين صورت قدرت خريد دلار را در دو کشور برابر نخواهد بود (اگر هر دلار معادل 100 ين باشد برابري قدرت خريد وجود دارد!).
با استفاده از رياضيات نظريه ی برابري قدرت خريد را بيش تر شرح مي دهيم. فرض کنيد P قيمت يک سبد کالا در امريکا ( بر حسب دلار) نيز قيمت يک سبد کالا در ژاپن ( بر حسب ين) و e نرخ ارز اسمي باشد ( هر دلار مي تواند چه مقدار ين خريداري کند). حال مقدار کالايي که يک دلار در امريکا و خارج از امريکا مي تواند خريداري کند بررسی کنيد. در داخل کشور (امريکا) سطح قيمتP است، بنابراين قدرت خريد 1 دلار در امريکا است. در خارج يک دلار را مي توان با e واحد ارز خارجي مبادله کرد و لذا قدرت خريد در خارج است. براي اين که يک دلار قدرت خريد يکسان در 2 کشور داشته باشد، بايد اتحاد زير برقرار شود:

با مرتب کردن رابطه ی بالا خواهیم داشت:

توجه کنيد که سمت چپ اين معادله ثابت و سمت راست نيز همان نرخ حقيقي ارز است. بنابراين، اگر قدرت خريد يک دلار هميشه در امريکا و خارج از امريکا برابر باشد آن گاه نرخ حقيقي ارز (قيمت نسبي کالاهاي داخلي و خارجي) نمي تواند تغيير کند.
براي درک کاربرد اين تحليل در نرخ اسمي ارز معادله ی بالا را بر حسب نرخ اسمي ارز حل مي کنيم:

به عبارت ديگر نرخ اسمي ارز برابر است با نسبت سطح قيمت خارجي ( که بر حسب ارز خارجي محاسبه شده) به سطح قيمت داخلي ( که بر حسب ارز داخلي شده است). طبق نظريه ی برابري قدرت خريد نرخ اسمي ارز بين ارزهاي دو کشور نشان دهنده ی تفاوت در سطح قيمت هاي اين کشورهاست.
يک مفهوم کليدي در نظريه ی برابري قدرت خريد اين است که وقتي سطح قيمت تغيير مي کند نرخ اسمي ارز تغيير خواهد کرد. همان طور که در فصل قبل ملاحظه کرديد سطح عمومي قيمت ها در هر کشور آن قدر تعديل مي شود تا مقدار پول عرضه شده و مقدار پول تقاضا شده با هم برابر شوند. زيرا نرخ اسمي ارز نه تنها به سطح قيمت ها بلکه به عرضه ی پول و تقاضاي پول در 2 کشور نيز بستگي دارد. وقتي بانک مرکزي يک کشور عرضه ی پول را افزايش مي دهد و باعث افزايش سطح عمومي قيمت ها مي شود، پول اين کشور نسبت به پول (ارز) ساير کشورها تضعيف خواهد شد. به عبارت ديگر وقتي بانک مرکزي مقادير بسيار زيادي اسکناس چاپ مي کند، ارزش پول هم برحسب مقدار کالاها و خدماتي که مي تواند خريداري کند و هم بر حسب مقاديري از پول (ارز) ساير کشورها که مي تواند خريداري کند کاهش مي يابد.
حال مي توانيم به پرسشي که در ابتداي اين قسمت مطرح کرديد پاسخ دهيم: به چه دليل ارزش دلار در مقابل مارک آلمان کاهش و در مقابل لير ايتاليا افزايش مي يابد؟ پاسخ اين است که کشور آلمان در مقايسه با امريکا کم تر از سياست هاي پولي انبساطي استفاده کرده است. ولي ايتاليا در مقايسه با امريکا سياست پولي انبساطي را دنبال کرده است. از سال 1973 تا 1998 نرخ تورم در امريکا 5/3 درصد در سال بوده است. در حالي که طي همين مدت متوسط نرخ تورم سالانه در آلمان و ايتاليا به ترتيب 3/5 درصد و 9/6 درصد بوده است. وقتي سطح عمومي قيمت ها در امريکا نسبت به قيمت ها در آلمان بيش تر افزايش مي يابد ارزش دلار نسبت به مارک آلمان کم تر مي شود. به طور مشابه وقتي قيمت ها در امريکا نسبت به ايتاليا کم تر افزايش مي يابد، ارزش دلار نسبت به لير ايتاليا بيش تر مي شود.
آلمان و ايتاليا در حال حاضر يک پول مشترک به نام «يورو» دارند. پول مشترک مي تواند به اين معنا باشد که دو کشور از سياست پولي يکسان استفاده مي کنند و لذا نرخ هاي تورم در دو کشور بسيار به هم نزديک خواهد شد. البته شواهد تاريخي نشان مي دهد که لير ايتاليا و مارک آلمان نيز در کنار يورو مورد استفاده قرار مي گيرد. اين که يک دلار امريکا مي تواند در 20 سال آينده مقدار لير يا مارک بيش تر يا کم تري خريداري کند بستگي به سياست پولي بانک مرکزي اروپا در مقايسه با سياست پولي بانک مرکزي امريکا دارد.

مطالعه ي موردي: نرخ اسمي ارز در دوران ابرتورم
اقتصاددانان کلان به ندرت مي توانند آزمون هاي کنترل شده اي را انجام دهند. در اغلب موارد آن ها مجبورند به نمونه هاي محدود که از تجربيات تاريخي واقعي به دست مي آيند بسنده کنند. يک تجربه ی تاريخي مربوط به ابرتورم است؛ ابرتورم زماني به وجود مي آيد که دولت براي پرداخت مخارج خود مجبور به چاپ اسکناس مي شود. از آن جا که ابرتورم يک حالت حدي است مي تواند برخي از اصول اساس علم اقتصاد را به وضوح توضيح دهد.
ابرتورم کشور آلمان در اوايل دهه ی 1920 را به خاطر آوريد. در نمودار 1 عرضه ی پول در آلمان، سطح عمومي قيمت ها در اين کشور و نرخ اسمي ارز ( که ارزش هر مارک آلمان بر حسب سنت امريکا اندازه گيري شده است) را نشان مي دهد. دقت کنيد که مسير تغييرات کاملاً نزديک يکديگر هستند ( تغيير در عرضه ی پول و تغيير در سطح عمومي قيمت ها.) وقتي عرضه ی پول به سرعت رشد مي کند، سطح قيمت ها نيز به دنبال آن سريعاً افزايش مي يابد و ارزش پول آلمان به شدت کاهش خواهد يافت. وقتي عرضه ی پول تثبيت شد، سطح قيمت ها و نرخ ارز نيز تثبيت خواهد شد.
در هر دوراني که با ابرتورم روبه رو شويم مي توانيم با نمودار رفتار قيمت ها، عرضه ی پول و نرخ ارز را نشان دهيم. اين نمودار بدون ترديد ارتباط اساسي بين پول، قيمت ها و نرخ اسمي ارز را نشان مي دهد. نظريه ی مقداري پول به خوبي توضيح مي دهد که چگونه عرضه ی پول بر سطح قيمت ها تأثير مي گذارد. نظريه ی برابري قدرت خريد که در اين جا معرفي کرديم توضيح مي دهد که چگونه سطح قيمت ها بر نرخ ارز اسمي تأثير مي گذارد.

محدوديت هاي نظريه ی برابري قدرت خريد

نظريه ی برابري قدرت خريد الگوي ساده اي است که نشان مي دهد نرخ ارز چگونه تعيين مي شود. براي درک بسياري از پديده هاي اقتصادي به خوبي مي توان از اين نظريه استفاده کرد. به ويژه با استفاده از اين نظريه مي توانيم بسياري از روندهاي بلندمدت مانند تضعيف دلار امريکا در برابر مارک آلمان و تقويت دلار در برابر لير ايتاليا را که قبلاً مطرح کرديم شرح دهيم. علاوه بر اين به کمک نظريه ی برابري قدرت خريد مي توانيم تغييرات نرخ ارز در دوران ابرتورم را شرح دهيم.
با وجود اين نظريه ی برابري قدرت خريد از دقت و صحت کافي برخوردار نيست و داراي محدوديت هايي است. به عبارت ديگر هميشه تغييرات به نحوي نيستند که يک دلار در تمام زمان ها و در تمام کشورها ارزش حقيقي يکسان داشته باشد.
به دو دليل نظريه برابري قدرت خريد هميشه در عمل صحيح نيست.
دليل نخست اين که بسياري از کالاها به آساني قابل مبادله نيستند. به طور مثال فرض کنيد دستمزد يک آرايشگر در پاريس گران تر از دستمزد يک آرايشگر در نيويورک است. برخي مسافران و جهانگردان ممکن است موي خود را در پاريس اصلاح نکنند و يا برخي از آرايشگرها از نيويورک به پاريس مهاجرت کنند. کاملاً روشن است که اين نوع آرتبيراژ احتمالاً آن قدر محدود است که به هيچ وجه نمي تواند تفاوت بين قيمت در دو شهر را از بين ببرد. بنابراين، اختلاف مربوط به برابري قدرت خريد احتمالاً باقي مي ماند و يک دلار(يا يک يورو) در پاريس ( نسبت به نيويورک) ارزش کم تري براي اصلاح موي سر دارد.
نمودار1 پول، قيمت ها و نرخ ارز اسمي در دوران ابرتورم آلمان اين نمودار عرضه ی پول، سطح قيمت ها و نرخ برابري ارز را (که بر حسب هر مارک آلمان در مقابل دلار امريکا اندازه گيري شده است) از ژانويه 1921 تا دسامبر 1924 در دوران ابرتورم آلمان نشان مي دهد. به چگونگي تغييرات اين سه متغيير، ارتباط آن ها در نمودار توجه کنيد. وقتي حجم پول به سرعت افزايش مي يابد سطح قيمت ها به دنبال آن افزايش يافته و ارزش مارک آلمان نسبت به دلار امريکا کاهش مي يابد. وقتي بانک مرکزي آلمان عرضه ی پول را تثبيت مي کند سطح قيمت ها و نرخ برابري ارز نيز به دنبال اين سياست تثبيت مي شود.
منبع:
Adapted from Thomas j. Sargent “The End Of Four Big Inflation,” In Robert Hall. ed. Inflation (Chicago: University Of Chicago Press. 1983) pp. 41-39
دليل دوم اين که وقتي کالاها در دو کشور توليد مي شوند حتي اگر قابل مبادله باشند باز هم جانشين هاي کامل يکدیگر نيستند. به طور مثال برخي مصرف کنندگان خريد خودروي آلماني و برخي ديگر خودروي امريکايي را ترجيح مي دهند. علاوه بر اين ممکن است سليقه ی مصرف کنندگان در طول زمان تغيير کند. اگر خودروهاي آلماني ناگهان به يک خودروي مورد پسند مردم تبديل شود، افزايش تقاضا باعث افزايش قيمت خودروهاي آلماني نسبت به خودروهاي امريکايي مي شود. ولي علي رغم اين تفاوت در قيمت خودرو در دو بازار هيچ نوع فرصت سودآور براي آرتبيراژ کالا موجود نيست زيرا مصرف کنندگان اين دو کالا را جانشين هاي کامل يکديگر نمي دانند.
بنابراين، هم به اين دو دليل که برخي کالاها قابل مبادله نيستند و هم به اين دليل که برخي ديگر جانشين هاي کامل يکديگر نيستند، نظريه ی برابري قدرت خريد يک نظريه ی کامل و دقيق در تعيين نرخ ارز محسوب نمي شود، به همين دليل نرخ هاي ارز حقيقي در طول زمان تغيير مي کند. با وجود اين نظريه ی برابري قدرت خريد يک گام مثبت در درک نرخ هاي ارز است. منطق نظريه کاملاً روشن است: هر چه اختلاف نرخ حقيقی ارز با سطح نرخ پيش بيني شده توسط نظريه ی برابري قدرت خريد بيش تر باشد، مردم انگيزه ی بيش تري به خريد و واردات کالاهاي خارجي خواهند داشت. حتي اگر نيروهاي مربوط به برابري قدرت خريد به طور کامل نرخ حقيقي ارز را تثبيت نکند ولي بر اساس نظريه انتظار داريم که تغييرات در نرخ حقيقي ارز بسيار اندک يا موقتي باشد. نتيجه اين که تغييرات وسيع، پايدار و دائمي نرخ هاي اسمي ارز نوعاً نشان دهنده ی تغييرات در سطح عمومي قيمت ها در داخل و خارج کشور است.

مطالعه ی موردي: همبرگر استاندارد
وقتي اقتصاددانان از نظريه ی برابري قدرت خريد براي توصيف نرخ هاي ارز استفاده مي کنند، نياز به آمار مربوط به قيمت سبدي از کالاها در کشورهاي مختلف دارند. يک تجزيه و تحليل از اين نوع به وسيله ی مجله ی اکونوميست انجام شده است. اين مجله اطلاعات مربوط به سبدي از کالاها شامل 2 تکه گوشت گوساله، سس مخصوص، کاهو، پنير، پياز و خيارشور را که در داخل نان ساندويجي کنجددار قرار گرفته جمع آوري کرد. اين محصول همان همبرگر « مک دونالد» است که در بسياري از کشورهاي جهان فروخته مي شود.
اگر قيمت همبرگر مک دونالد را در دو کشور بر حسب پول محلي داشته باشيم مي توانيم نرخ ارز را بر اساس نظريه ی برابري قدرت خريد تعيين کنيم. نرخ ارز پيش بيني شده همان نرخي است که هزينه ی خريد همبرگر را در دو کشور برابر مي کند. به طور مثال اگر قيمت يک همبرگر در امريکا 2$ و در ژاپن 200 ين باشد، بر اساس نظريه ی برابري قدرت خريد انتظار داريم که ارزش هر دلار معادل 100 ين، يا نرخ برابري ارز 1 دلار معادل 100 ين باشد.
وقتي از قيمت همبرگر در دو کشور استفاده مي کنيم نظريه ی برابري قدرت خريد چگونه کار مي کند؟ به مثال هاي زير که از سوي مجله ی اکونوميست جمع آوري شده توجه کنيد. اين مقاله در 25 آوريل 2002 در مجله ی اکونوميست چاپ شده، زماني که قيمت همبرگر مک دونالد در امريکا 2/49$ بوده است.

کشور

قیمت همبرگر

نرخ ارز پیش بینی شده

نرخ ارز واقعی

کره ی جنوبی

3100 یوآن

هر دلار 1245 یوآن

هر دلار 1304 یوآن

ژاپن

262 ین

هر دلار 105 ین

هر دلار 130 ین

سوئد

26 کرون

هر دلار 10/4 کرون

هر دلار 10/3 کرون

مکزیک

21/90 پزو

هر دلار 8/8 پزو

هر دلار 9/28 پزو

منظقه ی یورو

2/67 یورو

هر دلار 1/07 یورو

هر دلار 1/12 یورو

بریتانیا

1/99 پوند

هر دلار 0/8 پوند

هر دلار 0/69 پوند

منبع: Copyright(C) April25. 2002. The Economist Newspaper Ltd. All right reserved. Reprinted with permission Futher reproduction prohibited. http: www. economist. com
منبع مقاله :
منکيو، گريگوري، (1391)، کليات علم اقتصاد، ترجمه: حميدرضا ارباب، تهران: نشرني، چاپ اول.